رهبر معظم انقلاب چند روز در دیدار دستاندرکاران همایش بینالمللی حضرت جعفربنابیطالب علیهماالسلام تاکید کردند: «در مورد ساخت فیلم هم، دوستان دفتر ما اینجا حضور دارند، بگویند به مسئولین صدا و سیما؛ هم در مورد جناب حمزه، هم در مورد جناب جعفر. اینها دنبال موضوع میگردند؛ به قول خودشان دنبال سوژه میگردند، کدام موضوع بهتر از اینها؟!»
ایشان یادآور شدند: «اینها مفاخر تاریخیاند، واقعیت هم دارند، وجود هم دارند، مثل جومونگ خیالی هم نیستند، اما مثل جومونگ جنگ کردند، مبارزه کردند ــ مبارزه سیاسی کردند، مبارزه نظامی کردند ــ حضور داشتند، بعد هم شهید شدند».
واقعیت این است که با وجود مفاخر و قهرمانان ملی زیادی که کشورمان دارد متاسفانه ابعاد زندگی و شخصیتی آن بزرگان از دید فرهیختگان و هنرمندان مغفول و مهجور مانده است. این در حالی است که کشورهای دیگر از جمله آمریکا که عمری غیرقابل مقایسه با کشور ایران با تمدن چندین هزار ساله دارد، به این مهم رسیده است که تا برای مردم به خصوص نوجوانان و جوانان قهرمانسازی نکند کاری از پیش نخواهد برد و نمیتواند به اهداف خود برسد؛ به همین دلیل است که عناصری مثل بَت من و مرد عنکبوتی و ... را میسازد. در حقیقت آنها به این مهم واقف هستند که قهرمانسازی از شاخصهای دراماتیک سینماست و از این کارکرد در راستای اهداف ایدئولوژیکی خود استفاده میکنند.
البته این موضوع مختص کشوری مانند آمریکا نیست، بلکه کشورهای دیگر که قهرمانهای واقعی کمی در تاریخ کوتاه خود داشته اند به دنبال قهرمانسازی و الگوپروری رفته اند. مانند آنچه رهبر معظم انقلاب بسیار ظریف و دقیق در مورد جومونگ بیان فرمودند. این کشورها حتی از الگوسازی برای زنان جامعهشان غافل نمیشوند به همین دلیل است که کارهای زیادی در مورد زنانی میسازند که عینیت واقعی و تاریخی نداشته اند. اما با ساخت چنین آثاری در قالب افسانهها و شخصیتپردازی در مورد قهرمانان افسانه ای، سعی در جهتدهی و تربیت نسلهای آینده خود دارند. به طور مثال، برای تشویق بانوان خود به اینکه بیشتر در جامعه نقش آفرینی کنند «جواهری در قصر» را میسازند. برای تربیت نسل وطن دوست، «جومونگ» میسازند.
* تاراج مفاخر ملی، در سایه غفلت ما.
اما کشور ما با تمدن چندین هزار ساله اش در تمامی ابعاد چه علمی، چه سیاسی، چه هنری و فرهنگی شخصیتهایی را در دامن خود پرورانده است که نیازی نیست تا به دنبال افسانهسازی و قهرمانسازی باشیم، اما متاسفانه گاهی آن چنان در این رابطه کمکاری میشود که حتی گاهی کشورهای دیگر را جسور کرده و از این غفلت ما استفاده کرده و مفاخر ما را از آن خود میکنند.
نمونه واضح آن شخصیت دانشمند بزرگی مانند ابوعلی سینا است. دانشمندی که نمونه آن را هیچ کشوری در هیچ دوره تاریخی به خود ندیده است. اعجوبه علم طب که هنوز و با این همه پیشرفت علمی هنوز هم مطالبش در بهترین دانشگاههای دنیا تدریس میشود. اما آنچنان در مورد چنین شخصیتهایی کم لطفی میشود که کشوری مانند ترکیه دست به ساخت فیلمی درباره او میزند و رفته رفته این شخصیت عظیم را فرزند تاریخ کشور خود جا میزند! مانند کاری که بدش نمیآید در مورد مولانا انجام دهد. در عین حال ما در کشورمان به کاری که در دهه ۶۰ در مورد شخصیتی مانند بوعلی سینا ساخته ایم اکتفا میکنیم.
این نکته مهم را نباید از یاد برد که در جامعه کنونی ما بیش از هر چیز نیاز است که در زمینههای مختلف مفاخر کشور عزیزمان به جوانان معرفی شوند؛ به خصوص در زمینههای علمی.
* جبران نکنیم، ضربه میخوریم!
اگر ما در این زمینه کوتاهی میکنیم نمیتوانیم فردای روزگار و در زمانی که کشوری مانند ترکیه به ما شبیخون فرهنگی زده است، گلایهمند شویم؛ زیرا آن زمان دیگر حکم نوش دارو پس از مرگ سهراب را خواهد داشت.
البته این فقط در مورد مفاخر و قهرمانان ما صادق نیست؛ بلکه این روزها شاهد هستیم که این شبیخونها از طرف برخی کشورها به خلیج همیشه فارس هم صورت گرفته است و هنوز کارهای فرهنگی دندانگیری در این رابطه تولید نشده است. بدون شک این کوتاهی اگر جبران نشود، ضربات جبرانناپذیری به تاریخ و هویت ما خواهد زد.
ارسال نظرات